دوستی هایی که در خلال ۱۶ تا ۲۸ سالگی شکل می گیرند، دوام و پایداری بیشتری دارند
زنان بیشتر به سمت مردانی با صداهای بم و قوی کشش دارند زیرا به نظرشان این مردان اعتماد به نفس بیشتر و پرخاشگری کمتری خواهند داشت
افرادی که بهترین راهکارها را ارائه می دهند کسانی هستند که بیشترین مشکلات را در زندگی تجربه کرده اند
هر چه فرد باهوش تر باشد، سرعت فکر کردن او بیشتر و دست خطش بدتر و نامرتب تر است
این احساسات ما نیستند که روی رفتارمان با دیگران تاثیر می گذارند، بلکه دقیقا برعکس این باور مصداق دارد، نوع معاشرت و تعامل ما با دیگران روی حالت های روحی مان تاثیر می گذارند
نوع برخورد انسان ها با کارمندان رستوران بازگو کننده نکات زیادی در رابطه با شخصیت آنهاست
افرادی که به وفور احساس گناه می کنند، بهتر می توانند احساسات و طرز فکر بقیه را درک کنند
مردها از زنان بامزه تر نیستند: آن ها فقط جک تعریف می کنند و شوخی هایی که به نظرشان جالب است را انجام می دهند و برایشان هم مهم نیست کسی خوشش بیاید یا خیر
آدم های خجالتی خیلی کم در مورد خود صحبت می کنند اما به گونه ای رفتار می کنند که این حس را به بقیه منتقل می شود که به خوبی آن ها را می شناسند
زنان دو برابر بیشتر از مردان گیرنده درد در بدن خود دارند، اما در عین حال، تحمل درد آن ها نیز دو برابر بیشتر از مردان است
گوش کردن به موسیقی با صدای بلند، حس آرامش بیشتر، ریلکس و شاد بودن به انسان می دهد
اینستاگرام:
@kimiyaravan
تعیین وقت مشاوره کلینیک کرج
۰۹۳۷۳۷۷۸۷۹۹
۰۲۶-۹۱۳۰۱۵۵۰
۰۲۶-۹۱۳۰۱۵۴۹
۰۲۶-۳۲۲۳۲۷۰۳
افرادی که سختتر یا بهتر از دیگران کار میکنند، همیشه همه توجهها را به خود جلب نمیکنند. گاهی اوقات مهمترین مسئله این است که چگونه ایدههایتان به دیگران بفروشید و آنها را متقاعد کنید؟
مهارتهای ارتباطی به شما امکان میدهد تا تاثیرگذاری بیشتری داشته باشید و به ارتباطات بیشتری دست یابید. این مهارت بیشتر از یادگیری یک زبان خارجی یا هر مهارت کاری دیگر مهم است. یک فرد با مهارتهای ارتباطی بهتر، در جایگاه شغلی بهتری از هم ردههای خود قرار میگیرد.
با تقویت مهارتهای اجتماعی، حتی در موقعیتهای پرتنش، بدون از بین رفتن اعتماد و احترام میتوانید ارتباطات خوبی داشته باشید.
ارتباط موثر ترکیبی از مهارتهایی از جمله ارتباط غیرکلامی، شنونده فعال بودن، فن بیان، هوش هیجانی بالا است.
مرگ عاطفی همسران چهار مرحله دارد :
مرحله 1: مخالفت
در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله به کرات اتفاق میافتد زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفتهای کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفتهای کوچک جمع شده و کمکم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل میشود.
مرحله 2: رنجش و عصبانیت
در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت میکنید و فرد مقابل هم عکسالعمل نشان میدهد و شما را مورد حمله قرار میدهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بیربطی دعوای بزرگی راه میافتد علت آن را باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید. اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگیری از آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم میگذارید.
مرحله 3: عدم پذیرش و طرد
بعد از یک دعوای مفصل، در را به هم میکوبید و از منزل خارج میشوید. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بیاعتنایی میکنید و یکدیگر را مورد بیتوجهی قرار میدهید. در واقع طرف مقابل را هم از دیده و هم از دل بیرون میکنید. بیشتر جداییها و طلاقها در این مرحله اتفاق میافتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاشهای عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان میباشد.
مرحله 4: سرکوب
سرکوبی نوعی احساس کرخی و بیحسی است. شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمیکنید اما در مقابل، بهای بزرگی میپردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. آنچه این مرحله را فاجعهآمیز میکند نوع رابطهای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر میرسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارتهای عاطفی خود را فراموش کردهاند و به یک جسد ماشینی و متحرک تبدیل شدهاند که زندگی محدود و بیطراوتی را دنبال میکند.